گنجشکا داشتن پشت پنجره سروصدا میکردن، رفتم بهشون گفتم:
"ای مرغ سحر تو صبح برخاسته ای،
ما خود همه شب نخفته ایم از غم دوست"
گفتند: زییییییینگ ..... شعر از سعدی!!!
گنجشک
سید حامد واحدی
2 شهريور 1397