1- مغرور و قدرت طلب بودن:
مستکبر در خود احساس غرور و قدرت می کند و کسی را در جهان بنده نیست. روحیه خودبرتربینی در آفرینش، عقل و هوش موجب می شود که خود را چنان پندارد که بر همه موجودات و یا هم نوعان خود سرآمد است و می بایست دیگران، در مقابل او تسلیم باشند. این احساس غرور و قدرت است که وی را از پذیرش دیگری و هم ردیف بودن باز می دارد. کسی که از چنین روحیه و خویی برخوردار است هرگز خود را با دیگران در یک سطح نمی بیند و خواهان اطاعت دیگری از خود است.
2- نشنیدن حرف حق:
قرآن کریم می فرماید مستکبران گوششان بدهکار حرف حق نیست. آنان هرگاه که دعوت به حق شدند، در مقابل دعوت الاهی استکبار ورزیدند و به سخنان حق گوش فرا ندادند.
3- پیمان شکنی:
افراد مستکبر به هیچ عهد و پیمانی پای بند نیستند و به جهت خودبرتربینی، حاضر نمی شوند که با دیگران، برخوردی که از آنان انتظار دارند را داشته باشند. در قرآن به صراحت و روشنی بیان شده است که علت پیمان شکنی یهودیان با آن همه سوگند، جز خو و خصلت استکباری ایشان نبود.
4- دیگران را دروغ گو پنداشتن:
از دیگر نشانه های مستکبران این است که تنها خود را راست گو و درست کار می دانند و دیگران را دروغ گو می شمارند؛ از این رو، اگر از زبان دیگری مطالب حق و درستی را بشنوند و با آن که آن را حق و درست می یابند، آنان را متهم به دروغ گویی می کنند و به تکذیبشان می پردازند. قرآن کریم می فرماید که این خصلت مستکبران موجب شد که نه تنها زمینه برای پذیرش حق در ایشان فراهم نشود، بلکه اهل حق را دروغ گو پنداشته و آنان را به همین عنوان از خود می رانند. قرآن می فرماید: هنگامی که آیات ما بر ایشان خوانده شود، با خودبرتربینی و خودپسندی روی بر می گردانند. قرآن این روش ایشان را برخاسته پیروی از هوا و هوس دانسته می فرماید: هرگاه رسولی می آید که با خواسته های نفسانی ایشان همراه نیست استکبار می ورزند و در پی همین بزرگ بینی گروهی از پیامبران را تکذیب و گروهی را می کشند.
5- کشتن مخالفان و پیامبران:
این خصلت همه مستکبران در طول تاریخ بوده که هر کسی را که مخالف هوا و هوس های ایشان بوده به شیوه های گوناگون(ترور شخصیت یا ترور فیزیکی) از صحنه اجتماع خارج کنند.
6- مخالفت با حق:
قرآن کریم تأکید می کند که مستکبران به جهت همین خصلت استکباری، از توحید و عبادت خدای یگانه سر باز می زنند؛ زیرا آن را مخالف خواسته های خود می بینند.
7- لجاجت:
نیتجه طبیعی خودبرتربینی این است که انسان از جاده حق و حقیقت دور شود و در برابر حق به لجاجت پردازد. کسی که برای دیگری ارزش انسانی و یا اجتماعی قایل نیست و دیگری را در حد و اندازه خود نمی یابد، چنین شخصی هر گز سخن دیگری را نمی پذیرد و با او از سر گفت و گو وارد نمی شود؛ زیرا باور ندارد که دیگری بر عقل و روش معقول باشد و یا بهتر از او بفهمد و درک کند. بنابر این، یافته های دیگری هرچه باشد امری غیر مقعول و باطل است و می بایست با آن مبارزه و مخالفت ورزید. همین روحیه استکباری موجب می شود تا با حقی که در نزد دیگری است، به لجاجت بپردازد و آن را نپذیرد.
8- اغواگری و گمراه کردن مردم:
در آیات قرآن می خوانیم که مستکبران گمراه و اغواگرند، آنان هم بار گناهان خویش را بر دوش مىکشند و هم سهمى از بار گناهان پیروانشان را.
9- محبوب خدا واقع نشدن:
به یقین خداوند از آنچه پنهان مى دارند و آنچه آشکار مىسازند با خبر است او مستکبران را دوست نمى دارد.
10- و در نهایت وارد نشدن به بهشت:
از آن جا که روحیه استکباری باعث می شود که مستکبران به حرف حق گوش فرا ندهند؛ و در مقابل آن لجاجت ورزند؛ در مقابل دعوت انبیا و آیات الاهى گردنکشى کنند؛ سفیران هدایت را به ناحق بکشند، بدیهی است که راه رشد و هدایت را نخواهند پیمود، و کسی که چشمش به حق و حقیقت باز نشد، راه ضلالت و گمراهی را در پیش خواهد گرفت و سرانجامش جهنم خواهد بود.
صفات و ویژگی های مستکبران
سید حامد واحدی
5 مهر 1396